کد مطلب:129813 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

تمیز کردن سر مقدس
خوارزمی نقل كرده است كه چون سر امام حسین (ع) را نزد عبیدالله آوردند، كس خواست تا آن را گرد و اصلاح كند. هیچ كس اجازه ی چنین جسارتی به خود نداد. در این میان طارق بن مبارك [1] برخاست و برای انجام این كار اعلام آمادگی كرد و سر را گرد و اصلاح كرد. سپس عبیدالله سر را بر در خانه اش نصب كرد. [2] .


سبط ابن جوز می گوید: «عبدالله بن عمر وراق در كتاب «المقتل» نوشته است كه سر حسین (ع) را نزد عبیدالله بن زیاد آوردند، به حجامتگری فرمان داد و گفت: آن را گرد كن.

او نیز دست به كار شد و گوشتهای اضافه میان سر و گلو و نخاع و گوشتهای اضافه سر را تراشید. آنگاه عمرو بن حریث مخزومی برخاست و گفت: ای پسر زیاد، حال كه به مقصود خود درباره ی این سر رسیدی، آنچه را از آن جدا كردی به من ده. گفت: آن را چه می كنی؟! گفت: دفن می كنم. گفت: بگیر! [3] .

سپس عمرو آن را درون عبای خزی كه با خود داشت نهاد و به خانه برد. آنگاه پس از غسل دادن، خوشبو كردن و كفن كردن در خانه اش آن رادفن كرد. خانه ای كه امروز در كوفه به نام «دار الخز»، خانه ی عمرو بن حریث مخزومی مشهور است.


[1] به زندگينامه ي طارق بن مبارك دست نيافتيم، ولي خوارزمي در ادامه ي خبر مي نويسد: «اين طارق نوه ي كاتبي ملقب به ابويعلي دارد. عدوي او را هجو گفت و متعرض اين موضوع گرديد و گفت:

بر نعمت خداوند عيب نمي توان گرفت، ولي بسا كه براي مردماني زشت است، ابويعلي نه سزاوار بي نيازي است و نه شايسته ي نور و سرور اسلام، جامه، عمامه، يابو، چهره، پشت و غلامش پر از چرك است، از دواتش جوهر بر مگير كه قلم به خون حسين (ع) آلوده مي شود.».

[2] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 59 - 58.

[3] تذكرة الخواص، ص 233، يافعي در مرآة الجنان گويد: «در اين باره چيزهايي نقل كرده اند كه از زندقه و فجور بزرگ تر است؛ و آن اينكه دستور داد سر شريف و محترم را گرد كنند، تا بر نيزه نصب نمايند. مردم از اين كار سرباز زدند، در اين ميان مردي به نام طارق بن مبارك، يا درست تر بگوييم شوم و نكوهيده، برخاست و آن را تراشيد. ابن زياد آن را در مسجد جامع نصب كرد و خطبه اي خواند كه ذكر آن روا نيست! «(مرآة الجنان، ج 1، ص 135).